جدول جو
جدول جو

معنی روایت کننده - جستجوی لغت در جدول جو

روایت کننده
(مُ جَسْ سَ شُ دَ / دِ)
راوی. (دهار). راوی. راویه. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). نقل کننده. حکایت کننده: واز فرزندان نعیم بن سعد روایت کنندگانیم. (تاریخ قم ص 278). و رجوع به روایت و روایت کردن و روایه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکایت کننده
تصویر شکایت کننده
گرزیتار پشیمار گله مند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدایت کننده
تصویر هدایت کننده
پروانک راهنما
فرهنگ لغت هوشیار
موصی، وصیت گر
فرهنگ واژه مترادف متضاد